قدر اهل درد صاحب درد می داند که چیست
مرد صاحب درد ، درد مرد می داند که چیست
حال تنها گرد، تنها گرد می داند که چیست
رنج آنهایی که تخم آرزویی کشته اند
آن که تخم حسرتی پرورد می داند که چیست
آتش سردی که بگدازد درون سنگ را
هر که را بودست آه سرد می داند که چیست
بازی عشقست کینجا عاقلان در شش درند
عقل ، کی منصوبه ی این نرد می داند که چیست؟؟؟
قطره ای از باده عشقست صد دریای زهر
هرکه یک پیمانه زین می خورد می داند که چیست
وحشی آن کس را که خونی چند رفت از راه چشم
علت آثار روی زرد می داند که چیست
نه تو مانی و نه اندوه
ونه هیچ یک از مردم این آبادی..
غم هم خواهد رفت
اقا خیلی زیبا بود هرچی فکر میکنم تا شعری در این رابطه بنویسم ذهنم یاری نمیکند(مثل اینکه پیر شده ایم . گرچه میدونم که در این رابطه یک شعری از حفظ هستم به هرحال)اما لذت بردم
هر کسی که مرحله ای از زندگی را طی کرده باشد میداند و می فهمد که راهیان اون مرحله که می کشند
وبلاگ دیگرم صبح بهاری نیز به روز شده منتظر حضور گرم شما هستم
http://sobhebahary.blogfa.com/
با ارزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ماه پر از خیر و برکت . التماس دعا
میزبان هر روز شما با حافظ : سهیل
سلام خیلی وبلاگتون قشنگه