سوختن

پروانه را گفتند ..چون میدانی که ترا از وصل شمع جز سوختن هیچ فایده ای نیست چرا گرد وی

میگردی؟

گفت..من حیات را از برای آن یک نفس که میسوزم میخواهم

 

مجد خوافی

نظرات 3 + ارسال نظر
بزرگ چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 03:48 ق.ظ http://ahletamiz.blogfa.com

درود
علی عزیز عید مبعث به شما هم مبارک.ممنون از این که به من سرزدی.من سر فرصت بر میگردم و وبت را درست و حسابی میبینم .
تا بعد یا علی و بدرود

پژمان یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:22 ب.ظ http://nahan-dar-jahan.blogsky.com/

السلام علیک ایها العبدالعزیز
خسته نباشید

از اینکه به وبلاگ حقیر سر زدید واظهار لطف فرمودید ممنونم
حکایت ظریف و عالمانه ای بود

ضمنا از اینکه ما را هم لینک کردید ممنونم

موفق باشید

سهیل دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 04:21 ب.ظ http://sobhe.blogfa.com/

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شدو اواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
با سلام و تبریک ایام و اعیاد مبارک شعبانیه امیدوارم که درزیر سایه عنایات بزرگواران مخصوص این ماه عزیز همیشه سربلند و پیروز باشید .
ممنون از لطف و حضوری که در وبلاگم دارید .
میزبان هر روز شما باحافظ : سهیل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد